از کجاها به اين ص�حه سر می زنند؟

Powered by Blogger
ATOM Feed

www.flickr.com
[ چهارشنبه، مرداد ۰۷، ۱۳۸۳ ]  ::  [ حامد. د ]
1. الوعده وفا! هرچند که اصلا از اين نيمچه مقاله خوشم نمياد اما چون قولشو داده بودم مي ذارمش.ايناهاش!

2. بوسيله ي اميلهايي که از بچه ها توي پروفايلهاي اورکاتشون پيدا کردم يه تعدادي رو به اينجا دعوت کردم که خوشبختانه سه، چهار نفري هم Accept کردند. اگر کسي ديگه اي هم هست که مي خواد اينجا عضو بشه، راهش اينه که بره و آدرس ايميلشو به پروفايل اورکاتش اضافه کنه! خيلي ممنون.


..................................................................................................................................

[ شنبه، مرداد ۰۳، ۱۳۸۳ ]  ::  [ Ghazale ]
موضوع زندگي و مرگ را من سال ها است كه براي خودم حل كرده ام و با هيچ كدام مساله ئي ندارم . انسان كاملا برحسب تصادف به دنيا مي آيد اما مرگش حتمي است . و همين مقدر بودن مرگ است كه به زندگي معني مي دهد. انساني كه دانسته زيسته و لحظه به لحظه عمرش معني داشته آبروي جامعه ، پشتوانه سربلندي ، و بخشي از تاريخ يك ملت است حتي هنگامي كه محيط او به درستي دركش نكند. من به خاموشي تقديري جسم او اشك نمي ريزم . حضورش حرمت آموخت و لاجرم غيابش به اين حرمت ابعاد افسانه ئي مي بخشد."

احمد شاملو، 1369




شايد اگرت توان ِ شنفتن بود
پژواکِ آواز فروچکيدن ِ خود را در تالار خاموشِ کهکشان‌هاي ِ بی خورشید
چون هُرَّست ِ آوار دريغ
میشنیدی :
(کاش کی کاش کی کاش کی
داوری داوری داوری
درکار درکار درکار درکار...)
اما داوري آن سوي ِ در نشسته است، بي‌رداي ِ شوم ِ قاضيان.
ذات‌اش درايت و انصاف
هياءت‌اش زمان. ــ
و خاطره‌ات تا جاودان ِ جاويدان در گذرگاه ِ ادوار داوري خواهد شد.
بدرود!
بدرود! (چنين گويد بامداد ِ شاعر:)
رقصان مي‌گذرم از آستانه‌ي ِ اجبار
شادمانه و شاکر.

از بيرون به درون آمدم:
از منظر به ناظر.
نه به هياءت ِ گياهي نه به هياءت ِ پروانه‌ئي نه به هياءت ِ سنگي نه به هياءت ِ
برکه‌ئي، ــ
من به هیئت " ما " زاده شدم
به هیئت پرشکوه انسان
...
دستان ِ بسته‌ام آزاد نبود تا هر چشم‌انداز را به جان دربرکشم
هر نغمه و هر چشمه و هر پرنده
هر بَدر ِ کامل و هر پَگاه ِ ديگر
هر قلّه و هر درخت و هر انسان ِ ديگر را.

رخصت ِ زيستن را دست‌بسته دهان‌بسته گذشتم دست و دهان بسته
گذشتيم
و منظر جهان را

تنها
از رخنه‌ي ِ تنگ‌چشمي‌ي ِ حصار ِ شرارت ديديم و

اکنون
آنک دَر ِ کوتاه ِ بي‌کوبه در برابر و
آنک اشارت ِ دربان ِ منتظر! ــ
دالان تنگی را که در نوشته ام به وداع راپشت مینگرم :
فرصت کوتاه بود و سفر جان‌کاه بود
اما يگانه بود و هيچ کم نداشت.
به جان منت پذيرم و حق گزارم!
(چنين گفت بامداد ِ خسته.)


شاملو
71.8.29



قطعه ای از شعر " در جدال با خاموشی " با صدای گرم شاملو در پنجمین سالگرد از دست دادنش تقدیم به شما


..................................................................................................................................

[ پنجشنبه، مرداد ۰۱، ۱۳۸۳ ]  ::  [ حامد. د ]
چند لينک و يک ايده
وبلاگ همه ي برو بچ برق: يک وبلاگ خوب و مفيد پر از لينکهاي بدرد بخور فقط حيف که پرشين بلاگه و پره از کدهاي جواد اسکريپت!
سايت جادي الکترونيک: يک سايت خوب و فارسي که توش چندتايي پروژه ي کامل هست به همراه مقداري مدارات ساده و کاربردي. يک ايده ي خيلي جالب هم داره به نام Floppy_Robot که جون مي ده براي يک کار تيمي و سرگرم کننده.
بازار قطعات اکترونيک ايران: هدفش يافتن و سفارش دادن قطعات الکترونيکه، اما من هنوز موفق به انجام چنين کاري نشدم، اگر کسي تونست اين کارو بکنه به من هم خبرشو بده.

و اما نظر سنجي: اولا که خيلي نا اميد شدم از استقبال زياد دوستان،  کلا 9 نفر راي دادند که حتي از تعداد اعضاي اين وبلاگ هم سه نفر کمتره! ثانيا چون هيچ موردي هنوز به اکثريت نرسيده مي ذاريمش فعلا براي خودش باشه!

     ايده:

مقدمه
همانطور که مي دانيم امروزه سيستمهاي ديجيتالي مبتني بر ميکرو پرسسورها و ميکرو کنترلرها رشد فزاينده اي داشته اند، با اين سيستمها کنترل فرآيندها و ابزارها به صورت نرم افزاري و دقيق و تا حدود زيادي خطي امکان پذير شده است. در اين بين پتانسيومترهاي ديجيتال نقطه ي پيوند مابين سيستمهاي ديجيتالي و سيتمهاي آنالوگ هستند. بوسيله ي اين قطعات به عنوان مثال مي توان به صورت ديجيتالي و با تغيير مقاومت، بهره ي يک تقويت کننده و يا پهناي باند ي يک فيلتر را کنترل کرد. در اين نوشته ما به معرفي پتانسيومترهاي ديجيتال Maxim از کمپاني DALLAS Instrument مي پردازيم و بعضي از کاربردهاي اين قطعه را که در يادداشتهاي کاربردي پايگاه اينترنتي اين کمپاني موجود است بررسي مي کنيم.

پتانسيومتر ديجيتال چيست؟
پتانسيومتر ديجيتال از مقاومتهاي نردباني به همراه سوئيچهاي FET استفاده مي کند. شکل زير ساختار پتانسيومتر DS2890 را نشان مي دهد:



     ادامه ي اين مطلب به زودي.

اين نوشته بخشي از مقاله ايست که من براي آز-الکترونيک سه نوشتم و الآن مشغول تبديل اون به نسخه ي HTML براي پابليش توي وب هستم. پيشنهاد من اينه که هرکس چنين مقالاتي داره که داره گوشه ي هاردش خاک مي خوره، بفرسته براي من تا HTML اش کنم و بذارم توي وب شايد به درد کسي خورد.




..................................................................................................................................

[ دوشنبه، تیر ۲۲، ۱۳۸۳ ]  ::  [ ali ]

It would be a hard struggle to choose between being an idealist or a wise man and forget all childhood stories about equilibrium,humanity etc. Sometimes you feel that it is too wild to be tolerated then you feel that you are becoming just a shadow of a man,stray one.
Freddie mercury says:



I'm just pieces of the man I used to be
Too many bitter tears are raining down
On me I'm far away from home
And I've been facing this alone for much too long
I feel like no-one ever told the truth to me
About growing up and what a struggle it would be
In my tangle state of mind
I've been looking to find where I went wrong

Too much love will kill you
If you can't make up your mind
Tom between the lover and the love you leave behind
You're headed for disaster
'Cos you never read the signs
Too much love will kill you - every time

I'm just the shadow of the man I used to be
And it seems there's no way out of this for me
I used to bring you sunshine
Now I ever do is bring you down
How would it be if you were standing in my shoes
Can't you see it is impossible to choose
No, there's no making sense of it
Every way I go I have to lose

Too much love will kill you
Just as sure as none at all,
It'll drain the power that's in you
Make you plead and scream and crawl
And the pain will make you crazy
You're the victim of your crime
Too much love will kill you - every time

Too much love will kill you
It'll make your life a lie
Yes, too much love will kill you
And you won't understand why
You'd give your life, you'd sell your soul
But here it comes again
Too much love will kill you
In the end, in the end

Quill



..................................................................................................................................

[ پنجشنبه، تیر ۱۸، ۱۳۸۳ ]  ::  [ Maryam ]

hello everybody
It began after all , " the summer I mean " . decide to enjoy it ,right now .
it can be the last summer that we are free. of course, if there will be any work for us
So just take it easy!



Nice morning ,isn't it ?
too nice to be truth
make your bed
feed your pet
water your plants
and pack your bag
be ready to fly
take the first beam of light
and flow through this nicest lie



..................................................................................................................................



پنج سال گذشت ...
پنج سال گذشت از اون اتفاق عجیب و غریب ، از اون شب سیاه ، از اون لحظه ها و صحنه های تلخ ...
پنج سال گذشت از اون فاجعه ...

و هیچوقت هیچ اقدام قاطعی در جهت محکوم کردنش ، جبرانش ( هر چند هرگز جبران شدنی نبود ) و حداقل برای آروم کردن کسایی که از نزدیک باهاش درگیر بودند و به نوعی صدمه دیدین و برای آرومی ملتی که باید از دور این صحنه های باور نکردنی رو تو خاک خودش ببینه و تحمل کنه ، انجام نشد ...
پنج سال گذشت ...

هر چی بگیم فقط حرف ِ و هیچ دردی رو مرهم نیست ؛
حداقل کاری که میشه کرد به یاد اوردن و گرامی داشتن ِ اونچیزی ِ که بخاطرش خیلیها اون شب و روزها و شبهای دیگه ، خیلی چیزها رو از دست دادند ...

تقدیم به شما ...



..................................................................................................................................

سخني از امام جمعه شهر اروميه ( جناب آقاي حسني ) در خطبه هاي نماز جمعه :

عزيزان من ، مربع زندگي سه ضلع دارد : تقوي و ايمان !


..................................................................................................................................