از کجاها به اين ص�حه سر می زنند؟

Powered by Blogger
ATOM Feed

www.flickr.com
[ دوشنبه، خرداد ۱۱، ۱۳۸۳ ]  ::  [ Ghazale ]


...
چه مردی ...
چه مردی که می گفت " قلب را شایسته تر آن که به هفت شمشیر عشق در خون نشیند
و گلو را بایسته تر آنکه زیباترین نام ها را بگوید ... "

و شیر آهن کوه مردی از این گونه عاشق ، میدان خونین ِ سرنوشت به پاشنهء آشیل درنوشت ؛
روئینه تنی که راز مرگش اندوه عشق و غم تنهایی بود .

آه اسفندیار مغموم ! تو را آن به که چشم فرو پوشیده باشی ...
...

بشنوید و لذت ببرید .


..................................................................................................................................

[ جمعه، خرداد ۰۸، ۱۳۸۳ ]  ::  [ حامد. د ]
در احوالات نشست وبلاگ نويسان مشهدي
اوه خداي من چقدر لينک! اين اولين چيزي بود که هنگام حضور در نشست وبلاگ نويسان مشهدي به ذهنم رسيد. هر صندلي به منزله ي يک لينک که اينبار به جاي روش کليک کردن و خوندن افکارش باهش دست مي دادي و احوال پرسي مي کردي. با مرتضي، پسرخاله ام به اين جمع که مناسبتش بزرگداشت گل آقا بود رفته بودم. انتظار بچه هاي اينجا رو نداشتم اما علاوه بر quill ، ايمان هم اومده بود و Blest روهم در عين تعجب در حال پلکيدن در سالن خروجي ديدم. اسکيزو رو بالاخره زيارت کردم که از قرار همکلاسي راهنمايي "اي دل غافل" در اومد. پويان بالاخره منو ديد! و بعد از مدتها لذت ديدن يک جفت چشم رخشانو نصيب من کرد. بهرنگ و آرمان هم بودند و مدام از همديگه عکس مي گرفتند(علاوه بر اونها تعداد متنابهي عکاس ديگه هم بودند که به يمن اختراعي به نام ِ دوربين ديجيتال از هر صندلي در سالن چه پر چه خالي چندباري عکس گرفتند) . عليرضا هم بود. خيلي دنبال graffitiz گشتم اما هيچ آدم يک متر و نودي اي پيدا نکردم. از ديدن سجادي و احسان بسيار خوشحال شدم. از اينکه آقاي نعيم آبادي نبود تا اين مجلس رئيس درست و حسابي داشته باشه ناراحت شدم. از اينکه يک آدم مي تونه يک ساعت سخنراني کنه و در عين حال هيچي نگه بسيار شگفت زده شدم. خلاصه که برنامه ي خوبي بود اما حيف که هيچکدوم از برنامه هاش اجرا نشد!

درحاشيه:
* اين آرمان خيلي منو ياد کاراکتر شريفي نيا توي فيلماش مي اندازه بالاخص توي ليلا و جهان پهلوان تختي.
* يکي از جالبترين قسمتهاي برنامه طبق معمول بخش پذيراييش بود که اونهم متاسفانه با شنيدن خبر زلزله ي تهران بوسيله ي همراه quill، به کام ما تلخ شد و حسابي ته دل همه، بالاخص تهروني هاي جمع(quill و بهرنگ و پويان) رو خالي کرد.
* در کنار در خروجي سالن يک کاغذ بي صاحب رها شده بود تا حاضرين آدرس وبلاگهاشونو براي ثبت در انجمن صنفي وبلاگ نويسان مشهدي بنويسند که با اسامي انواع و اقسام وبلاگهاي پورنو ازش استقبال شد!
* من هنوز هم نفهميدم اون سخنرانه کي بود و چي گفت!؟

نتيجه گيري: وبلاگ به عنوان رسانه اي مبتني بر تکنولوژي روز خيلي چيز خوبيه، حسابي داره همه جا جا باز مي کنه و خيلي ها مي شناسنش و توانايي اينکه آدمهاي مختلف با افکار متنوع رو کنار هم جمع بکنه داره. پس شما دوستان اعضاء اينجا هم کمي وبلاگ دسته جمعي برقي 79 رو بيشتر جدي بگيريد و تحويلش بگيرين!


..................................................................................................................................

[ پنجشنبه، خرداد ۰۷، ۱۳۸۳ ]  ::  [ حامد. د ]


..................................................................................................................................

[ یکشنبه، اردیبهشت ۲۷، ۱۳۸۳ ]  ::  [ حامد. د ]
1. همينطور که احتمالا همه ي دوستان خبردارند، دوست ما آقاي ... موفق شدند که در کنکور ارشد امسال رتبه ي خوبي کسب کنند و به احتمال زياد سال آينده رو در پايتخت به ادامه ي تحصيل در مقطع کارشناسي ارشد خواهند پرداخت. براي اطلاع رفقا و با اطلاع از اين موضوع که اکثر بچه هاي 79 سال ديگه کنکور خواهند داد، نمرات و درصدهاي اين همکلاسي زرنگمون رو اينجا مي ذارم تا همه گي يک مزنه اي دستمون بياد! در ضمن يکي ديگه از رفقا هم رتبه ي خوبي کسب کرده بود که من تا اين لحظه موفق نشدم اطلاعتشو ازش بگيرم، در صورت اکتساب(!) اطلاعات ايشون، اونها رو هم به اين جداول اضافه مي کنم.


سيگنال سيستممغناطيسکنترلماشينالکترونيکمداررياضياتزبان

نام درس

42.220.0051.6612.8251.2851.665034 درصد





مهندسي پزشکي راه آهن برقي کنترل مخابرات قدرت/ مديريت انرژي الکترونيک

گرايش

7513 6690 6923 6378 6424 6871 نمره کل
37 94 104 176 126 103 رتبه






معدل اعمال شده: 18.15

2. از قرار معلوم اپيدمي "ازدواج" همه گير شده! به آقاي حامد.ر. (من نيستم جون شما!) ريش پرفسوري و کروات و ازدواج را توامان تبريک عرض مي نماييم!

3. حدود دوهفته پيش quill مطلبي در مورد يکي از ترانه هاي گروه Guns 'n Roses نوشت به همراه ليريک يکي از ترانه هاي معروف اين گروه. علي لطف کرد و اين ترانه رو در اختيار من گذاشت، منهم تبديل به swf کردمش و اينجا آپلودش کردم، هرکس مي خواد مي تونه اين موسيقي معرکه رو از اينجا داونلود کنه.

4. يک وبلاگ تستي ساختم که هرکس بخواد مطالبشو قبل از پابليش کردن به صورت تستي چک بکنه و يا مي خواد دستکاري در قالب انجام بده مي تونه ازش استفاده کنه. موقع وارد شدن مراقب باشيد که در کدام وبلاگ مطلب پابليش مي کنيد!

5. يک لينکدوني برا ي وبلاگ درست کردم و زيرش نوشتم هرکس لينک جالبي داره بفرسته، تنها کسي که براش لينک فرستاد خودم بودم. منم بعد از سه چهار روز درشو تخته کردم. اين روهم محض اطلاع خودم گفتم!



..................................................................................................................................

[ چهارشنبه، اردیبهشت ۲۳، ۱۳۸۳ ]  ::  [ Ghazale ]













یه دنیا تبریک ویه دنیاآرزوی بهترینها و قشنگترینها برای نفیسه و امیرپاشا ...








از طرف ادمين، مبارک باشه!



..................................................................................................................................

[ دوشنبه، اردیبهشت ۲۱، ۱۳۸۳ ]  ::  [ Ghazale ]



سرچشمه رویش هایی ، دریایی ، پایان تماشایی ...
تو تراویدی ؛ باغ جهان تر شد ، دیگر شد...
صبحی سر زد ، مرغی پر زد ، یک شاخه شکست ...
تاریکی پروازی ، رویای بی آغازی ،بی موجی ، بی رنگی ، دریای هم آهنگی ...

سهراب

مریم جون مبارک ...
هم تولدت هم اسمت گوشه این صفحه



هديه ی ادمين


..................................................................................................................................

[ چهارشنبه، اردیبهشت ۱۶، ۱۳۸۳ ]  ::  [ حامد. د ]
1. روي اين دکمه کليک کنيد
(به اين می گن شيرينکاری)
2. روي لوگوي وبلاگ که در صفحه شناور است کليک کنيد (به اين مي گن زيادي شيرينکاري)(غير فعال شد)
3. اگر کسي بيشتر از دوهفته است که کتابي از کتابخونه فرهنگي گرفته هرچه سريعتر برگردونه. (به اين مي گن خشانت!)
4. اين وبلاگ داراي يک ادمين مونث خانم نيز مي باشد، Ghazaleh، خواهران عزيزي که با من رودربايستي دارند، مي تونند براي عضو شدن و دريافت دعوتنامه به ايشون مراجعه کنند (يه شعري توي ايام کودکي داشتيم، دخترا با دخترا، پسرا با پسرا.. اين همونه!)
5. اوايل براه افتادن اينجا من چندتا موضوع انشا پيشنهاد دادم که همگي درموردش بنويسيم (روشي که توي اکثر وبلاگاهاي گروهي مرسومه) و کسي استقبال نکرد، دوباره تکرار مي کنم شايد اينبار کسي استقبال کرد! اينها صرفا پيشنهادهاي منه، اگه کسي نظر ديگه اي داره و يا يکي از همينارو براي شروع مي پسنده اعلام کنه.
الف: بهترين استادي که در اين چهار سال با او درس گذارنيده ايد چه کسي بوده است چرا؟
ب: بدترين استاد (و احتمالا استادها! ) و چرا؟
ج: بهترين خوراکي که ممد عبدي ميده چيه؟ چرا؟
د: يک خاطره ي تلخ ِ عاشقانه ي سوز آور از دوران دانشگاه!
ه: چرا بچه هاي کنترل اينقدر خرخونند؟!؟
و: به دکتر رجي بيشتر علاقه داريد يا مهندس هدتني؟
ز: آيا تا کنون درسي پاس کرده ايد که آخر ترم بگوييد "واي چه درس مفيدي بود!"
ح: يه خاطره از ترمهاي اول...
ط:چرا بچه هاي 79 اينفدر به موسيقي سنتي علاقه دارند!؟
ي: من چه کسي هستم؟ نوشته اي توصيفي در مورد خود، و سپس خواندن قضاوت ديگران بوسيله ي کامنت.
(به اينم ميگن: بابا يه تکوني به خودتون بدين ديگه!)


..................................................................................................................................