از کجاها به اين ص�حه سر می زنند؟

Powered by Blogger
ATOM Feed

www.flickr.com
[ شنبه، فروردین ۲۹، ۱۳۸۸ ]  ::  [ masht mammad ]

آگهي استخدام بانو

قابل توجه بانوان تازه شكفته و جوياي كار
يك شركت بازرگاني معتبر جهت تكميل كادر فني و ارتفاء رتبه خود به چند خانم جوان با مشخصات زير به صورت تمام وقت و نبمه وقت نيازمند است:
1- متعهد به تمام اركان و قوانين جمهوري اسلامي و نداشتن سوء پيشينه كيفري و دادگاهي
2- حداقل تحصيلات ديپلم
3- قد بلند، سينه ستبر و كمر باريك (زد~=70-65 و 55=~واي و 35=~ايكس)
4- روشن فكر، خوش صحبت و خوش برخورد
5- خانم هاي مطلقه و تحصيل كرده در اولويت هستند
مدارك لازم جهت استخدام:
1- سوابق كاري (رزومه)
2- چهار قطعه عكس تمام تنه از چهار نماي جلو، عقب و دو كنار
3- سه قطعه عكس تمام رخ در سه حالت خنده، گريه و معمولي
4- شش قطعه عكس نيم رخ در شش حالت خنده، گريه و معمولي
5- فتوكپي شناسنامه و كارت ملي
6- طلاقنامه (در صورت دارا بودن)
7- فتوكپي مدرك تحصيلي (در صورت دارا بودن)

متقاضيان مي توانند تا تاريخ 30/2/88 مدارك لازم را به صندوق پستي 0908347634897543090x ارسال نمايند.

برچسب‌ها:



..................................................................................................................................

تبليغات موثر

توجه توجه
نوزادان، خردسالان، كودكان، نوجوانان، جوانان، دانشجويان، بي كاران، كار بهتر خواهان، پدران، مادران، دم بختان، ترشيدگان، ميان سالان، بزرگ سالان، لب گوران، مردگان و به دنيا ناآمدگان:
ما همه كار مي كنيم
آن هم در محل
تلفن تماس: 0010110111011101
(خدمات تا 30 فروردين رايگان انجام مي گردد)


برچسب‌ها:



..................................................................................................................................

[ دوشنبه، فروردین ۲۴، ۱۳۸۸ ]  ::  [ masht mammad ]

هيس!

احتمالا تا حالا خيلي وقتا شنيدينش نه!
البته در گويش هاي مختلف انواع ديگه اي از قبيل ساكت، مرگ، كوفت، زهرمار و درد بي درومون و ... هم داره! شايد اگه هيس كم شنيدين اينا رو زياد شنيدين!
+ آقا مهدنس اين خيلي سادس بچه ها سه سوته از پسش بر مي يان.. با ما!!!
- هيسسسسسسسسسسسسسسسسسسسسسسسسسسسسسس
+ چي شده..؟؟؟؟؟؟؟
+ هيسسسسسسسسسسسسسسسسسسسسسسسسسسسس
.. ت ت تق تق تق (تايپ)
... چشمها زوم...
زوم درشت نمايي 300%
.. بخون:
- اين كاري كه ما مي خوايم بكنيم در اصل كار اوناست.. دقت كني مي بيني يك بوهايي برده گوشاشم تيز كرده.. الان 200% حواسش اينجاست.. لس بشه سريع مي رن زيراب زدنو تيزبازي.. اونوقت به هيچ جا نمي رسيم..
... تق تق تق تق
+ آخه تو مگه نمي گي اينا يك سال دارن در جا مي زننو به هيچ جا نرسيدن.. چه زيرابي مي خوان بزنن
... ت تق تقتق
- احمق با چه زبوني بهت بگم همه اينجا دارن در جا مي زنن.. فكر كردي فقط خودت بلدي اين كارو بكني! همه بلدن ولي همين گيرا و زيراب زدنا دهن همرو صاف كرده هيچ كي نمي تونه برونه.. من خودم قطعه قبلي اينا رو 15 تا ايراد فني ازش گرفتم الان 6 ماهه هي مي رن كره تست بگيرن به رفيق كره ايم زنگ مي زنم مي گم موش بدوونه بهشون وقت تست ندن.. اينا الان بفهمن ما مي خوايم چه كار كنيم صاف مي رن پيش رييس دروغ مي گن ما اين كارو كرديم تست اولو جواب نداده ولش كرديم.. حالا توي گه نفهم بعدش برو صد تا ارائه و جلسه توجيهي! اگه كسي بهت محل داد!!!!!!
+ بله..

برچسب‌ها:



..................................................................................................................................

[ جمعه، فروردین ۲۱، ۱۳۸۸ ]  ::  [ masht mammad ]

عرب سوسمار كش ملخ خور كو@ ناشور

اهدهم صراط المستقيم
صراط الذين تحرم نعماتك عليهم و مغضوب عليهم و مثلنا


برچسب‌ها:



..................................................................................................................................

[ یکشنبه، فروردین ۱۶، ۱۳۸۸ ]  ::  [ masht mammad ]

از بانوي شرقي تا زن زيبا

پسری به نام حسین پای يكي از مطالب يكي از دوستان برقي با نام " پروژه: چگونه به دختري بگوييم دوستش داريم" کامنت گذاشته "که من خیلی کمرو هستم به من راهکار ارائه بدین!"
دوست عزيز برقي در جواب راهكار ارائه داده:
"راهکار همونیه که گفتم باید اول دوست شد! چطور؟ خوب راه‌های شروع آشنایی زیاده، از قدیمی‌ترین و نخ‌نماترین‌اش رد و بدل کردن جزوه و کتابه تا جدیدتر‌هاش یعنی فیلم و دی‌وی‌دی و موسیقی. راه‌های بازهم مدرن‌ترش استفاده از اینترنته. اینکه توی وب پیداش کنی، سعی کنی دوستی رو با مثلا چت و وبلاگ مجازا توسعه بدی، یخ رابطه که شکست ببری‌ش توی فضای واقعی. دیگه حسین جان بقیه‌اش به خودت بستگی داره. کمی ترس و کم‌رویی رو بذار کنار و مرد باش و قدم پیش بذار!"

خب بايد به دوست عزيز برقي بگم كه اين راه ها تنها اين حسين آقا رو به جاي دوست با يك مشت دختر عوضي و عقده اي رفيق مي كنه!
اگر حسين اينجا رو بخونه بهش مي گم براي اينكه مخ يك دختر عوضي رو حتي با اين روش هاي مسخره و مبتديانه و مفتضحانه بزني، خيلي احمقي اگر بهش بگي دوسش داري! گيرمم كه دوسش داشتي يكجا تو قلبت قايمش كن و اصلا روش نكن بذار پيش خودت بمونه!
من بهت چند روش متداولو براي دوستي با اين بانوها شرقي پيشنهاد ميكنم:
روش اول:
اگر ننه بابات پولدارن بگو دست كم يك ساناتا بندازن زير پات باهاش بوق بوق كني .. ترجيحا هم احمق نشي گدا گدولاي پياده رو سوار كني كه پر وا كردنشون يكمي سخت هست! (مگر ديگه اپسيلوني مردانگي و بخار ازت بلند نمي شه و واقعا بي دست و پايي ... كه در اين صورت خاك بر سرت) پروسه اينطوري شروع مي شه كه يك دختر 206، ماتيز، PK سوار رو با رفيقش كه كلي آرايش دارن پيدا مي كني مي يفتي خيلي سنگين دنبال ماشينشون (ترجيحا خودت تنها باش).. اعتماد به نفستو از دست نده و احساس مزاحمت نكن آخه اين تريپ خانوما 99% پايه اند! اگر دنبال پارتنر سكسي واقعا مناسبم مي گردي يك بچه هم عقب ماشين باشه بهتره! خانومه ازت خوشش بياد يك جا نگه مي داره و عملا جوري تا اون موقع رفتار كرده كه تو مي فهمي براي تو واستاده و تو خيلي سنگين از ماشين پياده مي شي و بهشون پيشنهاد ناهار يا شام مي دي البته اكثر مواقع ديده مي شه اونايي كه تجربشون بالاست شام و ناهارو ازشون مي گيرن! اگر طرف گفت مرسي اشتها ندارم يعني لطفا شمارتو بده .. اونوقت تو ازش خودكار مي گيري يا خيلي سنگين خودكارتو از جيبت در مي ياري اما بهش شمارتو نمي دي!!!! ازش شمارشو مي گيري! اگر نداد كه بره به سلامت! ولي اگر داد شماره خودتم كف دستش مي نويسي و منتظر مي شي تا زنگ بزنه! اگر نزد بره به سلامت ولي اگر زد مباركه! من به تو قول مي دم از هر 5 تا ماشيني كه مي يفتي دنبالشون يك دوست دختر خوب حتما به دست مي ياري!
روش دوم:
اگر ننه بابات پول ندارن و تو هم واقعا جوادي و سوادم نداري يا اخراجي يك دانشگاه با كلاسي (اگر سواد داشتي بايد مخفيش كني .. نري مثل گوسفندا بگي بههه مو دكترم كه باز درد سر مي شه و پرواكردنش سخته) .. يك بابايي بود تو فيلماي قديم.. اسمش فردين بود.. ولش كن فردينو شوخي كردم!! مي خواستم ذهنتو آماده كنم ... خب در مرحله اول بدبخت گدا يك دختر پولدار، خشگل و روشنفكر (روشنفكر دخترانه ايراني در كل مي دوني ديگه چيه منظورم) با تحصيلات بالا انتخاب مي كني (ماشين هم حتما داشته باشه ). آمار دختررو خوب در مي ياري.. كلا اين جور دخترا يك علايق نهفته اي مثل فيلم، داستان، كوفت، زهرمار، هنر، عرق، ورق و زرورق دارن كه ادعاشون تو اين زمينه ها سر به فلك مي بره..! مطمئن باش تو با دو روز وقت گذاشتن تو هر زمينه اي كه اونا بهش علاقه دارن سطحت از اونا مي ره بالاتر!!! دو روز ديگه هم وقت بذار يك زمينه ديگه هم كه نزديك به علايق اوناست ياد بگير (بعدا ازش استفاده ميكني)! اين دختر يا هنوز دانشجوي يا يكجا كار مي كنه و سرگرمي داره! در غير اينصورت يك عوضي كه پاي چت و اينترنت دنبال خالي كردن عقده هاشه از عشق به كام نرسيدش! يادت باشه با اين دختر در مراحل اول هيچوقت تريپ عشق و عاشقي و ازدواج نذاري! مي ري مي گي خانم فلاني شنيدم شما در فلان زمينه اطلاعاتي دارين وقت دارين با هم صحبت كنيم! مطمئن باش اون از تو نمي پرسه از كجا شنيدي؟ پس خودتو نباز! جلسه اول مثل پسراي سر خورده فقط گوش مي دي و تاييدش مي كني و مي ذاري حرف بزنه و تا جايي كه مي تونه خودشو ..شنونده باش و گوش كن جو نگيرت زياد حرف بزني و بحثم بكني.. بعدش هر وقت گوشت درد آمد و ديگه نتونستي تحمل كني خيلي راحت تلفن تماسشو ازش مي گيري تا بازم از اطلاعاتش استفاده كني... وقتي زنگ زدي يادت باشه اين بار تو بايد بيشتر حرف بزني! هر چه داري رو كن! اينجاست كه دختره بهت علاقمند مي شه و مي پرسه از كس و كار و مدرك و.. تو هم كه اخراجي هستي و ننت فلانه و بابات فلانه.. مريضي و عليلي.. دلشو كباب مي كني! و مي گي كه چطور تا الان نتونستي ازدواج كني و درس بخوني .. مشكلاتت و بدبختيهات .. اينكه تا حالا دوست دختر نداشتي .. تاابدم نمي خواي ازدواج كني.. حالت ازين عمل به هم مي خوره چون نمي خواي يك بدبخت ديگه مثل خودت به دنيا بياد! دختره مي ياد طرفت .. حالا از حالا به بعد اگر مي خواي رابطت عميق بشه پارتنر اينا بايد فردين بشي! يك عاشق پاكباخته (البته اگر حرفه اي باشي فرق مي كنه).. ولي كماكان نمي توني ازدواج كني چون دوست نداري داماد سرخونه باشي.. يادت نره! مطمئن باش از هر 5 تا اينم يكيش مي گيره!

ولي دوست عزيز اين دختري كه در روش دوم باهاش آشنا مي شي اگر واقعا بهت دل باخت باهاش ازدواجم كني بد نيست دختر خوبيه.. در كل شانست 50 50! البته من خودم به شخصه موقعي كه سن ازدواجم برسه دختراي روش اولو بيشتر مي پسندم آخه اونم 50 50 هست .. اولي احمق دومي دلسوز و دلسوزي دلسوزي مي ياره و من دوست ندارم برا همسرم دل بسوزونم! ولي واي از روزي كه با اون دسته اي كه رفيق ما گفت ازدواج كني 0 0!
به هر حال دختر ايراني هم مي تونه زيبا باشه.

برچسب‌ها:



..................................................................................................................................

[ جمعه، فروردین ۱۴، ۱۳۸۸ ]  ::  [ masht mammad ]

دنياي تخمي!

راستی آیا تا به حال به این موضوع فکر کرده‌اید که اگر خانم‌ها بجای حامله شدن و وضع حمل ، مانند پرندگان تخم می‌گذاشتند، چه اتفاقاتی در دنیا رخ می‌داد ، و زندگی روزمره ما دستخوش چه تغییراتی می‌شد ؟
به نظر اين بابا يا هر كي گفته، بزرگترین و بهترین تغییری که در زندگی خانم‌ها رخ می داد، این بود که دیگر هیچ زنی نگران اضافه وزن و کاهش مجدد آن در دوران حاملگی و بعد از آن نبود و خانم‌ها از بابت مراقبت‌ها و رژیم‌های غذایی دوران بارداری، راحت و بی‌ خیال بودند، چون تخم می‌گذاشتند و با خیال راحت روی آن می‌نشستند. البته احتمالاً دوران روی تخم نشستن آن‌ها، برای خودش داستان‌ها و رسم و رسومات بسیاری ایجاد می‌کرد و موضوع غیبت و پرحرفی خیلی از خانم‌های پیر و جوان می‌شد...

مثلاً مراسم « تخم اندازون » ! که طی آن خانم‌ها دور هم جمع می‌شدند و با شیرینی و کادو به عیادت «مادر آینده» و «تخم‌هایش» می‌رفتند و پیرامون تخم وتخمگذاری و خاطرات تخمی خود، با هم به بحث و گفتگو می‌پرداختند. ( البته فراموش نشود که بعد از اتمام مراسم، تا روزها و هفته‌ها بحث شیرین غیبت ادامه می‌یافت ).
مثلاً :
- واه، واه، واه، دختره رو دیدی اقدس جون! همچین با افاده روی تخم‌هاش نشسته بود که انگار تخم طلا گذاشته !
- آره خواهر، والله ما اون وقت‌ها، شیش تا شیش تا تخم میذاشتیم و اینقدر هم ناز و ادا نداشتیم. امان از دخترهای این دوره زمونه...!
و یا:
- وای ، وای، وای، مهین جون، تخم‌هاشو دیدی؟؟ ! ... عین گردو بود ! هم کوچیک بود، هم سیاه !
- آره دیدم ، شهین جون. چقدر هم مادر شوهره ازش تعریف می‌کرد ، خدا شانس بده. من تازه که عروسی کرده بودم، یک تخم گذاشتم عین هلو ! هر کی می‌اومد دیدنم ، دلش می‌خواست گازش بگیره ! ولی خدا شاهده که مادر شوهرم یک بار هم جلوی مردم از تخم من تعریف نکرد ...

و اما دومین تغییر خوش آیند برای خانمها این بود که آنها می‌توانستند با خیال راحت و بدون تحمل درد و یا بیهوشی شاهد لحظه تولد فرزندشان باشند، چون دیگراز درد زایمان و « اپی دورال » و « سزارین » خبری نبود.

طبیعتاً علم پزشکی هم به صورت امروز نبود و مردم بجای مراجعه به دکتر زنان و زایمان، از وجود تخم شناسان حرفه‌ای، و دکترهای « تخمی » بهره‌مند بودند.

دردنیای تجارت و بیزنس نیز احتمالاً تغییرات فراوانی ایجاد می‌شد. مثلاً شرکت‌های تولید کننده لباس و لوازم حاملگی در دنیا وجود نداشت و بجای آنها کمپانی‌های تخمی فراوانی در دنیا تأسیس می‌شد که کار آنها تهیه و تولید انواع و اقسام لوازم و ادوات تخمی، جهت نگهداری بهینه تخم بود. مثل « تخم گرم کن الکترونیکی هوشمند » و یا « محافظ کامپیوتری تخم، با قابلیت اتصال به اینترنت و کنترل از راه دور » !

تزئینات تخم نیز برای خود ماجراهایی داشت و موضوع رقابت و چشم و هم‌چشمی بسیاری از بانوان محترم می‌شد. مثلاً روکش‌های طلا برای تخم که در صورت سفارش بر روی آن برلیان هم کار گذاشته می‌شد تا خانم با ناز و افاده بر روی آن بنشیند و به بقیه پز بدهد! و همین کارها باعث پیدایش کمپانی‌های جدیدی جهت اخذ « وام‌های تخمی » با بهره‌های جور وا جور و نهایتاً سرمایه‌گزاری‌های تخمی در این راه می‌شد.

خلاصه که خیلی‌ها بسوی بیزنس‌های تخمی می‌رفتند و ایده‌های تخمی فراوانی، به ثمر می‌نشست و در نتیجه، خیلی‌ها « مییلونر و میلیاردر تخمی » می‌شدند.

و چه بسا افرادی هم بودند که بخاطر ایده‌های تخمی خود، دست به کارهای تخمی می‌زدند و پس از چند سال فعالیت بی‌حاصل تخمی، اعلام ورشکستگی می‌کردند و در نتیجه همه سرمایه خود را از دست می‌دادند.

در بخش تبلیغات تجاری نیز مردم شاهد حضور آگهی‌های ریز و درشت تخمی در در و دیوار و رادیو و تلویزیون بودند، که مثلاً می‌گفتند:
« اگر تخم بزرگ می‌خواهید، با دکتر ... متخصص امور تخم تماس بگیرید.»
« استرس و افسردگی‌های تخمی خود را با دکتر ... دارای بورد تخصصی از انجمن دکتران تخمی آمریکا در میان بگذارید.»
« آقای ...، مشاوری مطمئن در امور تخم‌های شما ».
« خانم ...، وکیل آگاه و با تجربه برای دعاوی تخمی شما. عضو هیات مدیره کانون وکلای تخمی کالیفرنیا »
« تخم‌های خود را نزد ما بیمه کنید و با خیال راحت به مسافرت بروید. شامل: سرقت، ترک‌خوردگی و شکستگی! »
« اگر به علت مشغله کاری و یا بیماری، قادر به نشستن روی تخم نیستید، با ما تماس بگیرید. ما از تخم شما مانند چشم خود محافظت می‌کنیم! »

وب سایت‌های تخمی نیز مانند سرطان، در عرض چند هفته تمامی کامپیوترها و شبکه‌ها را تسخیر می‌کردند.

در تلویزیون، مردم به مشاهده میزگردها و برنامه‌های پرسش و پاسخ تخمی می‌نشستند. مثلاً خانمی از اصفهان با تلویزیونی در لوس‌آنجلس تماس می‌گرفت و بعد از ده‌ها دفعه که صدا قطع و وصل می‌شد ، می‌پرسید : آقای دکتر، من احساس می‌کنم که جدیداً پوست تخمم نازک شده( ! ) چیکار باید بکنم؟ ...

و طبق معمول همیشه، آقای دکتر یک جواب بی سر و ته به او می‌داد و گوشی را قطع می‌کرد و به سراغ بقیه سئوالات تخمی شنوندگان می‌رفت.

در برنامه‌های رادیویی نیز، برنامه‌های روانشناسی تخمی، در بین شنوندگان جایگاه ویژه‌ای داشت و دراین میان خوانندگان و نوازندگان هم از این داستان بی‌نصیب نمی‌ماندند و حتماً ترانه‌هایی در وصف تخم و تخمگذار سروده می‌شد. بطور مثال:
- یک تخم دارم ، شاه نداره. صورتی داره ، ماه نداره...
و یا :
- هیشکی مثل تخم تونداره . نه داره . نه می‌تونه بذاره ...

زندگی خانوادگی و روابط انسان‌ها نیز جدا از این تغییرات نبود و حتماً آداب و رسوم و معاشرت‌های مردم نیز بر همان اساس تغییر می‌کرد.

برچسب‌ها:



..................................................................................................................................