از کجاها به اين ص�حه سر می زنند؟

Powered by Blogger
ATOM Feed

Archive


www.flickr.com
[ یکشنبه، فروردین ۰۱، ۱۳۸۹ ]  ::  [ masht mammad ]

نوروز



حرف تازه اي نيست جز يك نوروز بي مفهوم كه ديگه خيلي وقت من يكي رو شاد نمي كنه
مي گن نوروز يك شروع نو و دوباره مي تونه باشه .. ولي اين مفهوم بايد شامل هر لحظه از عمر يك انسان باشه نه اول بهار
مي گن شروع نوروز تازه شدنو سبز شدن مجدد طبيعت هست و يكجوري ربطش مي دن به دوباره سبز شدن انسان و بعد همونا مي گن زندگي انسان نبايد يك زندگي نباتي و دوره اي باشه... ه ..
شايد هم رنگ سبز دوست داشتني باشه ولي من شخصا بيشتر به قهوه اي سوخته و يا زرد پاييزي .. پاييزي كه هيچوقت دوست نداشتمش علاقه دارم.
يا شايد تنها زيبايي اين عيد كه نشه ردش كرد همون سنت قديمي كه زياد نبايد دنبال مفهومش گشت و خلاصش در يك آهنگ فرهاد به بهترين صورت بيان شده... سنتي ايراني و درباري كه امروزه با چند تا دعاي عربي و قرآن تكميل مي شه..
به هر حال هممون يا خيلي هامون به ثبت شدنش در سازمان ملل راي داديم...
پس اميدوارم نوروزتون مبارك باشه


"چه انسان چه هر جنبنده اي چه شيئ از خاك تا باد و طوفان روح داريم و اسم داريم
و زندگي متعلق به ما همه مخلوفات است
به ما كه جاويدان در يك حلقه كه هيچ پاياني ندارد به هم متصليم
به ما كه صاحبان فعلي اين سياره خاكي هستيم

و اما شما انسان هايي كه فقط خودتون رو كامل مي بينيد
شما انسانهايي كه بچه هاتون رو مثل خودتون مي كنيد و اسمشو مي ذاريد تربيت
و فقط انسان به كساني مي گوييد كه شبيه شما و كساني كه قبولشون داريد هستند
شما كه نخواستيد از غريبه ها چيزهايي كه هيچوقت ندونستيد بياموزيد
سيمرغ براي شما يك افسانه بيش نيست
و با همه حيوانات دشمنيد
به خاطر ترس خود را از لذت شنيدن زوزه گرگ ها در مهتاب محروم كريد
و با همه ناآرامي فكر مي كنيد صاحب خيلي چيزها شديد و به جايي رسيديد
مغروريد به آن چه داريد و براي خود و دارايي تان مرز تعيين كرده ايد
و هدف زندگي شما گسترش اين مرزها و منزوي شدن هر چه بيشتر است
و همزمان ترس از مرگ و تنهايي همواره در تعقيب شماست

براي لحظه اي بياييد با هم از اين مرزها بگذريم
با اكوي كوهها آواز بخوانيم
با رنگ بادها نقاشي كنيم
بياييد ميوه هاي كاج را در جنگل دنبال كنيم
مزه تمشك ها و توت ها را بچشيم
و به دنبال دليل خشم گربه هاي وحشي بگرديم
به بلندي يك سپيدار كه به دست يك انسان قطع نشده بنگريم
و بين اين همه ثروت كه در اطراف ماست بچرخيم
و واسه يكبار براشون قيمت نگذاريم و به فروششون فكر نكنيم
آره ما مي تونيم همه صاحب زمين باشيم و جز زمين هيچ نداشته باشيم
ما مي تونيم درون اون حلفه همه به هم متصل باشيم
و در هر شكلي روح و اسم داشته باشيم و زندگي كنيم
و در اونصورت هيچگاه ترس از مرگ نخواهيم داشت"

برچسب‌ها:



..................................................................................................................................