این بابا فروشنده ی قرص های ضد تشنگی بود. خریدار هفته یی یک قرص می انداخت بالا و دیگر تشنه گی بی تشنه گی.
شهریار کوچولو پرسید:- این ها را می فروشی که چی؟
فروشنده گفت:- باعث صرفه جویی کلی وقت است. کارشناس های خبره نشسته اند و حساب کرده اند که با بالا انداختن هر کدام از این قرص ها هفته یی پنجاه و سه دقیقه وقت صرفه جویی می شود.
-خب، آن وقت آن پنجاه و سه دقیقه را چه کار می کنند؟
-هر چی دل شان بخواهد...
-شهریار کوچولو ته دلش گفت:((من اگر پنجاه و سه دقیقه وقت زیادی داشته باشم خوش خوشک می روم به طرف یک چشمه...))
*شارده کوچولو، آنتوان دوسنت اگزوپه ری، مترجم: احمد شاملو، انتشارات نگاه، چاپ یازدهم 1385.