وقتي اين خبرو شنيدم شاخ در اوردم ؛ يكم چشامو ماليدم، ديدم نه مثل اينكه چشام درست ديده / بلند شدم و آب زدم به سر و صورت و برگشتم و دوباره خوندم ديدم نه بابا ، ربطي به خوابالودگي نداره و خبر درست خونده شده ...
اگه تو اون لحظات مثلن خبر ميدادن كه يه اشتباه لپي شده و من فلان رشته و فلان دانشگاه قبول شدم كمتر تعجب مي كردم يا حتي اگه مي گفتن كودتا شده يا انقلاب شده يا اصلن دنيا كن فيكون شده كمتر تعجب مي كردم تا ديدن اين پيغام ... البته شايد تو اين چند روز خودتون شنيده باشين و خبر دست چندم باشه، به هر حال اين وبلاگ وظيفه خودش دونست يكي از عجايب سال رو اينجا ثبت كنه ...
از تعجب و اين حرفا كه بگذريم مي رسيم سر اصل مطلب؛ گفتن تبريكات ويژه و صد البته طلب شيريني ...
حميده عزيز و گل ما؛ خبر ازدواجت همونقدر كه غير منتظره بود ، خوشحال كننده و مسرت بخش هم بود؛ از طرف همه بچه هاي برق 79 بهت تبريك مي گم و برات آرزوي يك زندگي خوشبخت رو دارم؛ پر از شادي ، عشق ، آرامش ، موفقيت و هر چيزي كه جزئي از خوشبختي و يا مكمل اون باشه ...
چون خيلي بي سر و صدا "بله" رو گفتي و احتمالن بعضي ها از جمله بنده كمي تا قسمتي از دستت گله مند و دلخورن، لطفن هر چه سريعتر با يه شيريني ِ هر چند كوچك دلشون رو به دست بيار
پ.ن1 : چون اين پست جنبه اطلاع رساني هم داره بايد عرض كنم ، آقايي كه در تصوير مشاهده مي كنين آقاي مهندس (دكتر) سجادي (برق78) هستن ...
پ.ن 2: خواهش مي كنم نقاشي منو مسخره نكنين ، مطمئنم اگه پيكاسو هم نصفه روزه و با عجله ، اونم تو ِ پينت ، مي خواست همچين نقاشي اي رو بكشه ، بهتر از اين نمي شد
پ.ن3: با شناختي كه از اين زوج خوشبخت كه خيلي هم به هم ميان، دارين؛ حتمن براتون سوال پيش اومده كه اون دود ، داره از اجاق كي بلند مي شه ؟ حميده ؟! حميده و اين كارا ؟! نه ، از اين خبرا نيست ... من اين نقاشي رو با غذاي روي اجاق ِ توي اون خونه، از طرف همه دوستان تقديم مي كنم به حميده عزيز؛ قابلتو نداره ...