از کجاها به اين ص�حه سر می زنند؟

Powered by Blogger
ATOM Feed

Archive


www.flickr.com
[ چهارشنبه، مرداد ۰۴، ۱۳۸۵ ]  ::  [ حامد. د ]

دور ِ هم

قرار جمعی يک سال بعد از فراغت

يه باغ کوچيک و با صفا بين دو تا رستوران. دو تا تخت به هم چسبده و دو تا برادر ميزبان ِ با مرام، وعده‌گاه بچه‌هاي برق 79 بود. باغی که بالاخره هم معلوم نشد چطور از آسیب رستوران شدن نجات پيداکرده! 15 نفر اومدن. حامد و مهدي و حامد و علي‌رضا و امير و محمد و غزاله و مونا و ايمان و فرشيد و فواد و احسان و علي‌رضا و جعفر و حسام، بعلاوه‌ي جاسر برادر مهدي ِ ميزبان، تنها غير79اي جمع. از اين ليست معلومه که جاي خيلي‌ها خالي بود. از خارج نشينها، نويد و غزل بگير تا دانشجوهايي که مشهد نبودند، مهندسيني که ماموريت بودند و همشهري‌هايي که دپرس بودند يا در کلانتري بودند! با اين‌حال «جمع» شديم. گپ زديم با هم مصاحبه کرديم! فراوون از هم عکس و فيلم گرفتيم و از دست‌پخت خيلي خوب غزاله هم چشيديم. کلي خنديدم و شوخي و مسخره بازي. بعد از اون‌هم رفتيم رستوران، يک تخت بزرگ و منو و شوخي و بحث سر سفارش غذا. شام خورديم. حين شام يک عده بحث سياسي مي‌کردند، يک عده ياد خوابگاه مي‌کردند، يک عده به جعفر گيرداده‌بودند و يک عده هم فقط مي‌خوردند. ديزي و کوبيده و برگ و بختياري و جوجه. تا حوالي يازده و نيم. بعد از اون هم معلومه دیگه خداحافظی.
تا باز کي دور هم جمع بشيم. دفعه‌ی بعد چه کسانی باشند و چه کسانی نباشند.


..................................................................................................................................