سلام، دوستان ، رفقا، همکلاسيهاي قديمي تقريبا يکماه از مهر و خروج تعداد زيادي ازهفتادونهيها از مشهد ميگذره. مشهد حسابي خلوته، اتوبوسها خاليه و توي دانشکده هم پرنده پر نميزنه! ;) ميخواستم به دوستان پيشنهاد يک سري گردهمايي مجازي رو بدم. جمع شدن در يک زمان مشخص در يکي از اتاقهاي پلتاک. نظرتون چيه؟ بدنيست ماهي يک بار حداقل يادآوري بکنيم که اسم رفقامون چيه! هرجاي دنيا که باشين، از آريزونا بگير تا کوتبرگ، از اصفهان تا مونترال؛ از پل گيشا تا امامت 64... بايک خط تلفن ميتونيم براي مدتي دور هم جمع بشيم گپ بزنيم و حتي همديگه رو ببينيم. اگر پايه هستين نظرتون رو در مورد زمان و مديوم مورد استفاده (مسنجر يا ترجيحا پلتاک يا هر چيز ديگهاي سراغ داريد) بگين تا به يک توافقي برسيم و ديداري تازه کنيم.
Man Hastam, Y! Messenger fekr konam behtare Ghazal
حامد جان مرسی به خاطر این پیشنهادهای خداپسندانت. منم هستم. فقط نمیدونم این پلتاک چیه. navid
khobe,manam haastam ali
فقط کمی سنگین بود...خیلی دوست دارم بدونم کی خونده؟عالی بود... متهم
سلام، خیلی خوبه! یاهو به نظرم بهتر و فراگیر تره. زمانش اگه صبح ایران باشه برای من بهتره اما هرجور باشه سعی میکنم خودمو برسونم. حسام
baba ma ke inja messenger o injoor chiza nadarim age ba kabootar mishe payeiim asas. farshid
سلام بر و بچز... من هم موافقم...و به نظرم فکر خوبيه... فقط اگه messenger باشه شايد راحتتر و در دسترس تر باشه.. ارادتمند همگی امید omid
منم موافقم. Hamed.M
من که موافقم. چون تو صنعتی تنها چیزی که خوب بالا می یاد messenger !!!یاهوه Mojtaba
موافقم، هر وقت بگین میام maryam_violet82
farshid mage kojaee? Ghazal
خوبه! فقط منم مثل نويد! فواد
راستي يادم رفت بگم من صبحي كه داره به ظهر نزديك ميشه! چون شبا كه كلا تعطيل..صبحها هم معمولا كلاس هست...در هر صورت من هستم... فواد
آقا...اینYAHOO MESSEMGER... YAHOO PESSENGER...YAHOO FESSENGER ....که میگین ...چی هستش؟...خوردنیه ؟...تو جیب جا میشه ؟...آخه یکی به من اطلاعات بده...لطفا... فکر می کنم تو این مدت... دچار از خود بیگانگی ...چندگانگی شخصیت...زوال هویت...بحران اطلاعات... فقر فرهنگی ...کمبود ویتامین...آمبولانس مرغی...یا خلاصه یه چیزی مشابه همینا شدم...شایدم آلزایمر گرفتم... خدا بیامرز فرشید...حرف درستی زد... خدا بابای این گوست داگو بیامرزه که اقلا فرهنگ سازی کرد...یه وسیله ارتباطی سنتی تو این دنیای مدرن معرفی کرد... گلاب به روتون...روم به تیفال...ما اینجا از حداقل امکانات رفاهی هم محرومیم... به هر صورت...با همین حداقل امکانات هم به همگی سلام... خیلی دلم می خواست زنده بودم و می تونستم بیام تک تک تونو ببینم... در حسرت دیدار