شايد اين سختترين چند خطي بوده كه تا به حال توي اين صفحه نوشته باشم ...
هميشه حرفهاي روزمره ، گاهي تبريك ، گاهي گله يا حرفهاي ساده و خيلي معمولي ؛
و اينبار تسليت به دوست و همكلاسي عزيزم " نفيسه بخشي " كه اين روزها جاي خالي پدرش رو ميبينه و احساس ميكنه ...
تو تسليت گفتن و تسكين دادن نه تنها تبحري ندارم كه گاه كم هم ميارم ؛ نميدونم كدوم يكي از اين جملات كليشه اي ميتونه تو رو يكمي آروم كنه ؛
" غم آخرت باشه "
" خدا بهت صبر بده "
" غصه نخور ، چيزي درست نميشه "
و ...
كدومش ؟ نميدونم !به نظرم يا اين جملات اساسااشتباست و يا در نظر مخاطب فقط يه حرف و يه شعار جلوه ميكنه ...
پس سخنم رو كوتاه ميكنم و فقط اميدوارم اونقدر كه شرايط مي طلبه محكم باشي و بدوني دوستاني در اينجا داري كه با شنيدن و ديدن اين خبر ، در گوشه اي از بار شونه هات سهيم خواهند شد ؛ گوشه اي هر چند كوچيك و ناچيز ...