روزي بيايد
و آن روز دور نباشد
كه آدميان بدين نگاه در هم بنگرند
و آنچه فرشتگان را در پيش آدم به سجود آورد را
در ديده ي يكديگر ببينند
و با هم مهربان شوند.
راستيتش هفت سينمون يک چيز کم داشت داشتم دنبالش می گشتم البته سه تا چيز ! که من دنبال يکيش بودم که دست روزگار مرا درمسير لينکهای اين عزيز قرار داد .
و آنکس که حق با اوست
عريان و بی حفاظ چنان است
که گويی جوشنی از پولاد بر تن دارد
و آنکس که حق با او نيست
و جور و ستم دلش را تباه کرده
هر چند که خود را به هزار جوشن مجهز کند
همچنان زخم پذير و برهنه است
ويليام شکسپير: ترجمه الهی قمشه ای
صد سال به اين سالها
اينم دو چيزی که پيدا کردم می بخشيد کوچولوشده