يک کتاب قطور با جلد سفيد، «نظريه ي اصولي مدارهاي الکتريکي» عنوان نارنجي و درشتي که بالاي صفحه نوشته شده ، در ادامه ي عنوان با خودکار، به عنوان شوخي اضافه شده است :«فُشُرده». زير اون داخل پرانتز و با همان فونت نارنجي اومده« (خطي و غير خطي) ». صفحه ي اول اطلاعات ديگه اي نمي ده به جز پايين صفحه، سمت چپ که با فونت مشکي نوشته «تاليف: مهندس ه. ». خودشه، مهندس ه. قدکوتاه، تپل، تقريبا فاقد گردن با سري گرد و چشماني ريز و بادامي. قيافه اي عجيب براي اسمي به همان غرابت: قوشه. سدي که ترم سوم جلوي تمام ورودي هاي 79 سبز شد. «مدار I». درسي که اگر پاس نمي شد جواز ورود به دنياي مهندسي برق را نمي گرفتي. استاد از مسخره بودن رفتار و قيافه ي خودش آگاه است به همين خاطر به کوچترين لبخندي و حرکتي سر کلاس حساسيت نشان مي دهد و کسي سر کلاس نبايد جم بخورد. نزديک پنجاه نفر دانشجوي ابتداي راه. تند حرف مي زند. بدخط مي نويسد و پراکنده. صدايش خش دارد و مثل اينکه همواره درحال جيغ کشيدن باشد صحبت مي کند. يک استاد نامي که شهرتش را مديون پيچيده و سخت جلوه دادن درسهايش است.« اگه اين درس پاس نشه ترم ديگه هيچي نمي توني برداري.» يک علامت سوال بزرگ پس زمينه طرح جلد کتابشو تشکيل مي ده، علامت سوالي که پس زمينه ي ذهن همه ي دانشجوها هم هست. کتابو ورق مي زنم توي صفحات سفيد اول شماره مسائلي رو که بايد حل کنيم نوشته. کمي پايينترهم نوشته شده:
«يک تجربه: مسائل فصل 2 و 3 يک شباهت و يک تفاوت دارند:
شباهت: هردو بسيار سخت هستند.
تفاوت: مسائل فصل 2 را مي توان فهميد اما فصل را خير! »
با خودکاري با رنگ ديگري فلِشي از اين مطلب کشيده شده، روي فلِش نوشته« چند هفته بعد» و در انتهاي فلِش :
«يک تجربه 2: مسائل فصل2 و 3 هردو ساده اند، مسائل فصل 4 فوق العاده سخت است!»
بعدها فهميدم مسائلي که توي اين کتاب و درضمن درس به آنها تاکيد شد، مباحثي غير مفيد بودند که تنها از جهت سخت بودن و گيج کنندگي مورد توجه استاد قرار گرفته بودند، دريغ از آموختن مسائل پايه اي که بايد آموخت.
صفحه ي آخر کتاب با خطي ريز نوشته شده:« ساعت 9 شب، جمعه 8 دي. حامد کتاب مدار را بست و فرياد برآورد که :ديگه مدار بسه! حالم بهم خورد!!... ». بالاي همون صفحه :« امتحان مدار شامل 12 پرسش و 2 مساله بود، روي هم 26 نمره وقت هم سه ساعت، مساله ي اول 3.5 نمره و مساله دوم هم 4.5 نمره. پرسشها غير از يکي دوتا معمولي بودن اما مسائل سخت، از کوپلاژ نيومده بود و کلا مسائل فصل 4 ساده تر بود» با مداد از اين نوشته فلش زده شده و نوشته شده:« مدتي بعد حامد ديد که مدار را 18.25 شده است». تنها خاطره ي خوبي که از مدار دارم همين نمره ي خوبش بود، که طبق معمول به اين افسوس بدل شد که چرا بالاترين نشدم.
چندتا نکته:
1. دکتر رجبي فوق العاد ه است، کدوم آدم بي ظرفيتي توي کامنتهاي نوشته ي علي رضا ازش بد گفته بود!؟.. کسي کتابِ بررسي ِ استيونسون داره به من بده؟
2. چندتا ازدوستان دعوتنامه هاشون فرستاده شده، لطفا جواب بدين ديگه، کاري نداره که!!!
3. بحث سياسي توي اين وبلاگ اصلا "خطري" نيست! هرچه دل تنگت مي خواهد بگو. کسي به تريبونهاي آزاد دانشجويي کاري داره؟ حکومت کارخودشو مي کنه و به اين جيغ و دادها هم کاري نداره...